لطیفه

  • نویسنده موضوع کاجول
  • تاریخ شروع
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,047
امتیازها
113
مدال ها
12
#طنز

❗️ﯾﻪ بار ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺷﻤﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ؛ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﯾﻪ ﮔﺎﻭ ﭘﺮﯾﺪ ﻭﺳﻂ
ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻨﻢ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﮐﯽ ﺷﺪﻡ
ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﻮﻕ ﺯﺩﻥ ؛ ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ
ﻋﯿﻦ ﺑﺰ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻨﻮ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻪ ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺟﺬﺑﺶ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﮔﺎﻭﻩ ﯾﻪ ﻧﮕﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩ، ﯾﻪ ﻧﮕﺎ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ
ﻣﺤﻞ ﻋﺒﻮﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ؛ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻧﺸﻮﻧﻪ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﺗﮑﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ
ﺭﻓﺖ :»


❗️چندتا از دروغ هاي‌ مشهورمون :
. فقط امضای رئیس مونده
. این لباس جنسش ترک اصله
. به چشم خواهری میبینمش
. همه ی بچه ها خوشگلن
. از فکر تو تا خود صبح بیدار بودم
. این آخرین سیگاریه که می‌کشم
. منو تو جوونیام ندیدی
. این بهترین کادوییه که تو زندگیم گرفتم
. مرسی من نمی خورم، رژیم دارم
. از این همه ی یه دونه مونده، همش رو فروختم
. عموم فوت کرده بود نتونستم بیام
. مادر نزاییده کسی رو که چپ نگام کنه
. خونه رو تخلیه کنین پسرم ازدواج کرده
. شما فرم رو پر کنین ما باهاتون تماس می گیریم


❗️این همسایه روبروییمون تازه اومدن. دخترش ویالون می زنه
بعد خیلی خون گرمن.
چندشب پيش مارو دعوت کردن واسه شام.
😂😂😂
من پاشدم كه برگردم خونه، زن همسایمون گفت اقا کجا؟نشسته بودین حالا…
یه نگاه عشقولانه به دختره کردم گفتم الان وقت تمرین پیانومه باید برم.
بعد مامانم نه گذاشت نه برداشت گفت : تو پیانوت کجا بود چرا دروغ می گی ؟؟؟ این پسر ما از بچگی با دبه ى سرکه تنبک می زنه خودشم می رقصه؛ یه دبه بیارید ببینید چیکار میکنه…!!!
.
اصن کمرم شکست خداشاهده… جوری شده بود که دختره تا منو نيگا می کرد از شدت خنده زمینو گاز میگرفت...😂
 

موضوعات مشابه

جیران
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
1,285
جیران
جیران
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
123
اعتصامی
اعتصامی
روشنک
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
1,217
روشنک
روشنک
اعتصامی
پاسخ‌ها
4
بازدیدها
1,528
اعتصامی
اعتصامی
بالا