عشق

  • نویسنده موضوع عماد
  • تاریخ شروع
ع

عماد

کاربر نمونه
Male
تاریخ ثبت‌نام
17/1/23
نوشته‌ها
428
پسندها
717
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
717478901 talab ir
 
ع

عماد

کاربر نمونه
Male
تاریخ ثبت‌نام
17/1/23
نوشته‌ها
428
پسندها
717
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم

بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دلست همچنان ور به هزار منزلم

ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم

بارکشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعه‌ایست مشکلم

معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم

آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم

ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم

مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم

گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم

سنت عشق سعدیا ترک نمی‌دهی بلی
کی ز دلم به دررود خوی سرشته در گلم

داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم

سعدی
 
ع

عماد

کاربر نمونه
Male
تاریخ ثبت‌نام
17/1/23
نوشته‌ها
428
پسندها
717
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
ع

عماد

کاربر نمونه
Male
تاریخ ثبت‌نام
17/1/23
نوشته‌ها
428
پسندها
717
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
ﺩﻭﺑﺎﺭه ساعت ﺻﻔﺮ ﻭ ﻣﻦ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ
ﻭ ﻣﻦ ﮐﻪ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻻ ﺑﻼﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺗﺮﮎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻫﺎ
 
ع

عماد

کاربر نمونه
Male
تاریخ ثبت‌نام
17/1/23
نوشته‌ها
428
پسندها
717
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
مرا گویی: مشو غمگین، که غم‌خوارت شوم روزی
ندانم آن، کنون باری، مرا غم خوار می‌داری
عراقی
 
ع

عماد

کاربر نمونه
Male
تاریخ ثبت‌نام
17/1/23
نوشته‌ها
428
پسندها
717
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
هر که بیماری فراق کشید
عاقبت شربت وصال چشید
هر که غمگین در انتظار نشست
شادمان در حریم یار نشست




هلالی جغتایی
 
بالا