عشق پستچی

  • نویسنده موضوع آفتابگردان
  • تاریخ شروع
م

مانا

تاریخ ثبت‌نام
3/10/22
نوشته‌ها
0
راه‌حل‌ها
1
پسندها
3,387
امتیازها
3
ناراحت شدم🥲
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,787
پسندها
3,832
امتیازها
113
مدال ها
3
بیشتر عشقهای دهه شصتی این مدلی بود حرمت داشت عشقشون از ته قلبشون بود
برای هم نامه بدن گل لای نامه باشه با یدونه پر و عطر زده شده بهش
اون پسر هر شب ده بار اون نامه رو می خوند
تهشم قرار میذاشتن یه مسیر کوتاه پیاده برن خاله اون دخترم باشه شاید فقط دست همو بگیرن
کافی بود یکی چپ نگاه می کرد به دختر یا مزاحم می شد اون پسر شر بپا می کرد دعوا راه می نداخت سر غیرتی که داشت
من گلبرگهایی دارم که متل سال ۷۷ هست
 
A

ali.hunter

Mr
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
2,119
پسندها
5,646
امتیازها
115
مدال ها
1
جنسیت
آقا👨
من گلبرگهایی دارم که متل سال ۷۷ هست
چه کاری بود دوستام انجام میداد برن از دور شب از دم پنجره دختر رد بشن اون بیاد دم پنجره فقط بتونند از فاصله دور همو ببینند بدونه هیچ حرفی 5 دقیقه
خدایی از کجا به کجا رسیدیم
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,787
پسندها
3,832
امتیازها
113
مدال ها
3
چه کاری بود دوستام انجام میداد برن از دور شب از دم پنجره دختر رد بشن اون بیاد دم پنجره فقط بتونند از فاصله دور همو ببینند بدونه هیچ حرفی 5 دقیقه
خدایی از کجا به کجا رسیدیم
ولی قشنگ بود
 
A

ali.hunter

Mr
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
2,119
پسندها
5,646
امتیازها
115
مدال ها
1
جنسیت
آقا👨
خیلی زیبا بود ناموسش می دونستش نمیذاشت قند تو دلش اب بشه
مدام هواشو داشت تکیه گاهش بود امنیت بهش میداد
به تمام رفیقاشم می گفت من می خوام فلانیو بگیرما یعنی کسی سمتش نره اصلا 😁
 

موضوعات مشابه

نون_بربریییی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
58
نون_بربریییی
نون_بربریییی
ثمین
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
28
ثمین
ثمین
بالا