عجیب ترین قبرستان ایران!

  • نویسنده موضوع ناصر خان
  • تاریخ شروع
ناصر خان

ناصر خان

کاربر نوین
Mr
تاریخ ثبت‌نام
18/2/23
نوشته‌ها
491
پسندها
753
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
آقا👨
Screenshot   Google
 
V

Vafa68

کاربر وطن
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
663
پسندها
2,300
امتیازها
93
مدال ها
1
قلب ادم فشرده میشه😔
 
Q

Q.T

کاربر وطن
تاریخ ثبت‌نام
6/10/22
نوشته‌ها
864
پسندها
2,951
امتیازها
93
مدال ها
4
قلب ادم فشرده میشه😔
اون از شهرداری که سال نویی تبلیغ سنگ قبر می‌کنه اینم از تاپیکای اینجا:((قبرستان، عزرائیل...)
img_20230328_152645_831_gm34.jpg
 
V

Vafa68

کاربر وطن
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
663
پسندها
2,300
امتیازها
93
مدال ها
1
اون از شهرداری که سال نویی تبلیغ سنگ قبر می‌کنه اینم از تاپیکای اینجا:((قبرستان، عزرائیل...)
img_20230328_152645_831_gm34.jpg
کلهم میگن زندگی نکنین بسه
 
غ

.. غفس غو👀🚶♂️🚶♂️

کاربر نوین
Mr
تاریخ ثبت‌نام
5/3/23
نوشته‌ها
77
پسندها
66
امتیازها
18
جنسیت
آقا👨
.. بچه که بودم، یه قبرستان عجیبی رو تووی خواب دیدم که چند تا فرشته عذاب که بدنشون مث کوره مسی و گداخته بود، داشتن یه پیرمردی رو عذاب میکردن(اون پیرمرد ذاکر امام حسین بود و یه عالمه باغ میوه داشت و از میوه های امام حسینی به مردم هم میداد) ، تووی خواب انگشتم رو روی سینه پشم آلود اون فرشته گذاشتم، مث دیگ بخار داغ بود، انگشتم سوخت و از خواب پریدم.. تا 2 هفته سر انگشتم داغ بود!!!( فرداش اون پیرمرد تووی بیمارستان بستری شد وبعد از 2 روز فوت کرد) چندسال بعد معلومم شد اون زمین‌ها، غصبی بودن و اون پیرمرده به مأمور دولت رشوه داده بوده و اونها رو صاحب شده بوده😁🤸‍♂️👀🚶‍♂️🚶‍♂️
 
هانا

هانا

سَبزبایدبود!🌱"
Ms
تاریخ ثبت‌نام
26/3/23
نوشته‌ها
234
پسندها
272
امتیازها
63
مدال ها
3
جنسیت
خانم👩
چقد تلخ 💔
 
فرشتهm71

فرشتهm71

As free as the ocean
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/1/23
نوشته‌ها
776
پسندها
1,817
امتیازها
93
مدال ها
4
هی چقدر تلخ چقدر غمگین
 
V

Vafa68

کاربر وطن
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
663
پسندها
2,300
امتیازها
93
مدال ها
1
.. بچه که بودم، یه قبرستان عجیبی رو تووی خواب دیدم که چند تا فرشته عذاب که بدنشون مث کوره مسی و گداخته بود، داشتن یه پیرمردی رو عذاب میکردن(اون پیرمرد ذاکر امام حسین بود و یه عالمه باغ میوه داشت و از میوه های امام حسینی به مردم هم میداد) ، تووی خواب انگشتم رو روی سینه پشم آلود اون فرشته گذاشتم، مث دیگ بخار داغ بود، انگشتم سوخت و از خواب پریدم.. تا 2 هفته سر انگشتم داغ بود!!!( فرداش اون پیرمرد تووی بیمارستان بستری شد وبعد از 2 روز فوت کرد) چندسال بعد معلومم شد اون زمین‌ها، غصبی بودن و اون پیرمرده به مأمور دولت رشوه داده بوده و اونها رو صاحب شده بوده😁🤸‍♂️👀🚶‍♂️🚶‍♂️
واقعا بچگی هات همچین خوابایی میدیدی😐
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: Q.T
ع

عماد

کاربر نوین
Male
تاریخ ثبت‌نام
17/1/23
نوشته‌ها
428
پسندها
716
امتیازها
93
مدال ها
1
جنسیت
من رفتم این قسمت خیلی تلخه خیلی😔
 
بالا