حواسمان را جمع کنیم.. 🦋

  • نویسنده موضوع sahar♡
  • تاریخ شروع
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,564
پسندها
19,219
امتیازها
113
مدال ها
18
خيلی وقت ها ديگران می توانند خوب و صميمی زندگی کنند اگر ما حرف اضافه نزنيم.
سه سال از زندگي زوج جوان ميگذرد عمه ميگويد:
چطور قابلمه هايت اينقدر زود خش برداشته؟!
شوهر بعدا زنش را توبيخ می کند که چرا مادرت برایت جهيزيه جنس خوب نخريده ؟! يکی به شوهر می گويد:
چطور اينهمه مدت با اخلاق تند همسرت ساخته ای؟!
شوهر پس از شنيدن اين سوال زنش را تحمل نمی کند و کارش با او به دعوا و مرافعه می کشد.
به زن می گويندچقدر شوهرت شب ها دير به خانه می آيد؟!
زن پاپيچ شوهر می شود و شکاکانه می پرسد اين وقت شب کجا بودي؟! و اين شکاکيت کاذب همچون پتکی اعصاب و روان خانواده را له می کند.
بياييد اينقدر از هم سوال نپرسيم , حرف اضافه نزنيم , توصيه های شخصی نکنيم
نپرسيم همسرت کو؟
چرا تنها آمده ايی؟
اين مانتو را چند سال قبل خريدی؟
شوهرت چقدر حقوق می گيرد؟
دستپخت همسرت خوب است يا نه؟
پدر زنت چند ميليون جهيزيه داد؟
خانه تان چند متر است؟
حرف اضافه , زندگی ديگران را خراب می کند.پس حواسمان را جمع کنيم که کم ، درست و به موقع حرف بزنيم
واقعا خیلی چیزها به ما مربوط نیست!
 
م

مانا

تاریخ ثبت‌نام
3/10/22
نوشته‌ها
4
راه‌حل‌ها
1
پسندها
3,395
امتیازها
3
دقیقا عالی بود❤️

تو فامیلمون این اتفاق افتاد اینقد سوال پیچشون کردن هر روز دعوا داشتن

بعضیا بلانسبت خیلی بی شخصیتن
دوسدارم طرف مقابلو بچزونن
 
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,564
پسندها
19,219
امتیازها
113
مدال ها
18
دقیقا عالی بود❤️

تو فامیلمون این اتفاق افتاد اینقد سوال پیچشون کردن هر روز دعوا داشتن

بعضیا بلانسبت خیلی بی شخصیتن
دوسدارم طرف مقابلو بچزونن
عالی شمایی عزیزم ❤️
چقد بده ینی من نیمدونم چرا سرشون تو زندگی بقیه اس
ما اقدام رسم دارن میرن جهاز طرف و میبینن یا سیسمونی میگم اخه ب ماچ چی داره چی نداره واقعا از همون اول دخالت و شروع میکنن
 
م

مانا

تاریخ ثبت‌نام
3/10/22
نوشته‌ها
4
راه‌حل‌ها
1
پسندها
3,395
امتیازها
3
عالی شمایی عزیزم ❤️
چقد بده ینی من نیمدونم چرا سرشون تو زندگی بقیه اس
ما اقدام رسم دارن میرن جهاز طرف و میبینن یا سیسمونی میگم اخه ب ماچ چی داره چی نداره واقعا از همون اول دخالت و شروع میکنن
این چکاریه واقعا
سحر جانم
بخدا دوتا زنداداشم جهزیه خریدن اصلا نرفتیم نگاه کنیم گفتیم دست بابات دردنکنه

اگه دونفر بخوانم با تفاهم زندگی کنن دیگران نمیزازن
 
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,564
پسندها
19,219
امتیازها
113
مدال ها
18
این چکاریه واقعا
سحر جانم
بخدا دوتا زنداداشم جهزیه خریدن اصلا نرفتیم نگاه کنیم گفتیم دست بابات دردنکنه

اگه دونفر بخوانم با تفاهم زندگی کنن دیگران نمیزازن
دم شما گرم بااین درکتون 😍
اصلا کار مسخره ای مگ میخان واسه حرف مردم زندگی‌ کنن یک بنده خدا از اقوام اومد گفت دختر خاهرشوهرم جهازش خیلی کم بوده انگار هیجی نداره گفتم هرموقع اومد دم خونه شما ک کاسه بشقابم کمه اونوقت اعتراض کن
 
م

مانا

تاریخ ثبت‌نام
3/10/22
نوشته‌ها
4
راه‌حل‌ها
1
پسندها
3,395
امتیازها
3
زنده باشی نفس❤️😘
خیلی باشعوری عالی گفتی بهش❤️👌
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,779
پسندها
3,828
امتیازها
113
مدال ها
3
پسر عمه همسرم دور از چشم همسرش تو یه شهر دیگه که سرکار میرفت یه زن صیغه کرده بود همسرش فهمید ولی به روش نیاورد در عوض رفت پیش مشاور خانواده و با راهنمایی های مشاور تونست دوباره همسرش رو به خودش جذب کنه زندگیش رو درست کرد و همسرش صیغه اون خانم رو فسخ کرد و از کار تو اون شهر استعفا داد و برگشت شهر خودش پیش زن و بچه اش زندگی ادامه داشت احترام ها حفظ بود و همه چی به خیر و خوشی تمام شده بود که زن عموی پسره ماجرا رو فهمید و اومد به خانمه گفت کجای کاری که شوهرت سرت هوو اورد بعد هم رفت به مادر پسره گفت و ظرف نیم ساعت کل فامیل فهمیدن، پسره هم که دید ابروش رفت جبهه گرفت و کار بیخ پیدا کرد و الان اون عروس بیچاره با یه بچه بدون شوهر تو همون خونه داره زندگی میکنه شوهره از اون شهر دربه در شد و رفت و الان معلوم نیست کجاست، اون زن عموی فضول هم میگه من از روی دلسوزی اومدم به خانمش گفتم تا حواسش رو جمع کنه ولی دلسوزی بیخود اون یه زندگی رو خراب کرد،
 
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,564
پسندها
19,219
امتیازها
113
مدال ها
18
پسر عمه همسرم دور از چشم همسرش تو یه شهر دیگه که سرکار میرفت یه زن صیغه کرده بود همسرش فهمید ولی به روش نیاورد در عوض رفت پیش مشاور خانواده و با راهنمایی های مشاور تونست دوباره همسرش رو به خودش جذب کنه زندگیش رو درست کرد و همسرش صیغه اون خانم رو فسخ کرد و از کار تو اون شهر استعفا داد و برگشت شهر خودش پیش زن و بچه اش زندگی ادامه داشت احترام ها حفظ بود و همه چی به خیر و خوشی تمام شده بود که زن عموی پسره ماجرا رو فهمید و اومد به خانمه گفت کجای کاری که شوهرت سرت هوو اورد بعد هم رفت به مادر پسره گفت و ظرف نیم ساعت کل فامیل فهمیدن، پسره هم که دید ابروش رفت جبهه گرفت و کار بیخ پیدا کرد و الان اون عروس بیچاره با یه بچه بدون شوهر تو همون خونه داره زندگی میکنه شوهره از اون شهر دربه در شد و رفت و الان معلوم نیست کجاست، اون زن عموی فضول هم میگه من از روی دلسوزی اومدم به خانمش گفتم تا حواسش رو جمع کنه ولی دلسوزی بیخود اون یه زندگی رو خراب کرد،
وااااااای من امان از این زن های فوضول و خونه خراب کن یکی نیس بگ مطمئن باش یک زن همیشه قبل همه متوجه خیانت شوهرش میشه
بعصی ها واقعل دوس دارن زندگی خراب کردن و اسمش میزارن دلسوزی
طفلی خانومه💔
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,779
پسندها
3,828
امتیازها
113
مدال ها
3
وااااااای من امان از این زن های فوضول و خونه خراب کن یکی نیس بگ مطمئن باش یک زن همیشه قبل همه متوجه خیانت شوهرش میشه
بعصی ها واقعل دوس دارن زندگی خراب کردن و اسمش میزارن دلسوزی
طفلی خانومه💔
واقعا طفلکی خانمه، با اینکه بعد اون ماجرا با حمایت خانواده همسرش ادامه تحصیل داد الان تو یه دانشگاه تدریس میکنه، عضو شورای شهر شده ولی هر کی میبینه میگه طفلکی فلانی، کسی اصلا اونو به عنوان یک زن موفق نمیشناسه با وحود تمام توانایی هاش اونو یه زن شکست خورده تو زندگی میبینن و دائم توی گوشش میخونن برو طلاق بگیر وازدواج کن چرا موندی توی خونه شوهرت و تنهایی داری عمرت رو هدر میدی ولی دیگه گوش به حرف کسی نمیده میگه یکبار زندگیم رو خراب کردین دیگه میخوام به میل خودم زندگی کنم من اینجور زندگی کردن رو ترجیح میدم حداقل هنوز خانم خونه خودم هستم
 
بالا