بدون شرح 💫

  • نویسنده موضوع bahar
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو

قرعه امروز به نام من و فردا دگری
می خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو

مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو

هر مرد شتربان اویس قرنی نیست،
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست

هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

بر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست،

جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست…!
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
عشق بعضی وقت‌ ها از درد دوری بهتر است
بی‌ قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قرآن خوانده‌ام… یعقوب یادم داده است :
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

نامه‌ هایم چشم‌ هایت را اذیت می‌کند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

چای دم کن… خسته‌ ام از تلخی نسکافه‌ ها
چای با عطر هل و گل‌ های قوری بهتر است

من سرم بر شانه‌ات؟.. یا تو سرت بر شانه‌ام؟…
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه،نه! آیینه به تو خیره شده ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف!
بسته های فردا همه ای کاش ای کاش!
ظرف این لحظه ولیکن خالی ست
ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد بود
غم که از راه رسید در این خانه بر او باز مکن
تا خدا یک رگ گردن باقی ست
تا خدا مانده، به غم وعده این خانه مده…
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
هر دوست که در جهان گرفتیم
دشمن به از آن گرفت ما را
هر چند که راستیم چون تیر
او همچو کمان گرفت ما را
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتی،
همه ی بی معنا بود
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
پس کوچه های شهر ما چوپونِ نی زن نداره

قمری دلش گرفته و جرأتِ خوندن نداره ..

کلاغای سیاه شهر خورشید و پنهون می کنند

شب که میشه جغدا دلِ ستاره رو خون می کنند

مریضیایِ مُسری مون دارائی و نداریه

از این جماعت به خدا خودِ خدا فراریه

باید بمیری اینورا یا با سیاهی بجوشی

شکسته اینجا قیمتا !! ارزونه آدم فروشی

راستی بگم اینجا پیِ رفیق نگردی بی خودی

آمار نامردی داره میره بالا تصاعدی

از توی آسمون شهر پرنده ای رد نمیشه

اینجا غریب کُشا خوشن،حالشونم بد نمیشه
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
دلی مظلوم می‌میرد به زیر پای نامردی

صدای درد همسایه و چشمی بی‌خبر در خواب

تن کودک چه می‌لرزد! شب از سرمای نامردی

ببین دستان مردی را پر از تشویش نانی سرد

و زخم قلب یک مادر پر از لالای نامردی

بیان حس یک دفتر به دور از واژه مردی

قلم‌ها اشک می‌ریزند سر امضای نامردی

تمام روزها ابری و دنیا جای ماندن نیست

خدایا یک نشانی ده نباشد جای نامردی

سکوت پنجره مبهم به روی کوچه پاشیده

غبار بی کسی‌ها را تن درهای نامردی

معلم خسته شد از ما ولیکن بیست می‌گیریم

در این دنیا که می‌گوید به ما املای نامردی
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
ازین شربت یکی پیمونه بردار / اناری آتشین دردونه بردار

درین یلدا تو شیرین کن لبانت / بیا قاچی ازین هندونه بردار

یلدای همتون مبارک
Yalda 310x205 1
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
به نامردمان مهر كردم بسی
نچیدم گل مردمی از كسی

بسا كس كه از پا در افتاده بود
سراسر توان را زكف داده بود

نه نیروش در تن، نه در مغز، رای
دو دستش گرفتم كه خیزد بپای

چو كم كم به نیروی من پا گرفت
مرا در گذرگاه، تنها گرفت

بحیلت گری خنجری از پشت زد
بخونم ز نامردی انگشت زد

شكستند پشتم نمكخوار گان
دورویان بیشرم و پتیارگان

گره زد بكارم سر انگشتشان
تبسم بلب، تیغ در مشتشان

ندارم هراسی ز نیروی مشت
مرا ناجوانمردی خلق، كشت

محبت به نامرد، كردم بسی
محبت نشاید به هر ناكسی

تهی دستی و بیكسی درد نیست
كه دردی چو دیدار نامرد نیست
99174 662
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: مانا
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
لاف مردی میزنی، مردانه باش،

در سرای دوستی افسانه باش
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: مانا
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا