اما من رخسار تو را بی هیچ قندی دوست دارم....

  • نویسنده موضوع نوری.
  • تاریخ شروع
نوری.

نوری.

Mr
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
6/10/22
نوشته‌ها
704
پسندها
507
امتیازها
93
مدال ها
3
جنسیت
آقا👨
بگذار من برایت چای بریزم
آیا گفتم که تو را من دوست دارم؟
آیا گفتم که من خوشبخت هستم
زیرا که تو آمده ای
و حضورت مایه خوشبختی است
چون حضور شعر
چون حضور قایق ها و خاطرات دور...؟

بگذار پاره‌ای از سخن صندلی‌ها را
آن دم که به تو خوشامد می‌گویند، برگردان کنم...
بگذار آنچه را که از ذهن فنجان‌ها می‌گذرد
آنگاه که در فکر لبان تواند ...
و آنچه را که از خاطر قاشق‌ها و شکردان می‌گذرد، بازگو کنم ...
بگذار تو را چون حرف تازه‌ای
بر ابجد بیفزایم...

خوشت آمد از چای؟
کمی شیر نمی‌خواهی؟
و چون همیشه به یک حبه قند اکتفا می‌کنی؟

اما من
رخسار تو را
بی هیچ قندی
دوست دارم...
 

موضوعات مشابه

اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
11
اعتصامی
اعتصامی
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
12
اعتصامی
اعتصامی
بنده خدای مهربان
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
9
بنده خدای مهربان
بنده خدای مهربان
یکی یدونه
پاسخ‌ها
4
بازدیدها
40
آیسان
یکی یدونه
پاسخ‌ها
4
بازدیدها
57
انشرلی موخرمائی
انشرلی موخرمائی
بالا