اعتصامی
دردت وَه گیانم هلنم
مدیر کل
- تاریخ ثبتنام
- 4/10/22
- نوشتهها
- 21,564
- پسندها
- 22,233
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
علما، دانشمندان و اهل ذوق برای ورود به قلب امام رضا، جلب نظر ایشان و نیز برای محبوب شدن نزد امام رضا علیه السلام امام جواد را واسطه قرار می دهند و بیان می کنند که برای ورود به محضر امام رضا علیه السلام از "باب الجواد" وارد شوید
ابو یحیاى صنعانى» مىگوید: روزى در محضر امام رضا(علیهالسلام)، فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَةً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ؛ این مولودی است که با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است.
اولاً؛ از یک سو پس از شهادت امام کاظم(علیهالسلام) گروهى که به «واقفیّه» معروف شدند، امامت حضرت رضا(علیهالسلام) را انکار کردند. آنها کسانی بودند که در جریان امامت امام کاظم (علیهالسلام) توقف کردند. بدین جهت به واقفیه و توقفکنندگان مشهور شده اند.
در حقیقت این گروه همان هفت امامیها هستند. اعتقاد آنها این بود که امام کاظم (علیهالسلام) از دنیا نرفته و به آسمان عروج کرده و منجی آخر الزمان ایشان هستند. غلوهایی در رابطه با امام کاظم داشتند و بیان میکردند که امامت بعد از امام کاظم (علیهالسلام) دیگر ادامه نداشته و امامی نخواهد آمد.
ثانیاً: حکام و حاکمان زمان امام رضا با نفاق و ریا، دسیسههایی را برای ایشان برنامهریزی میکردند. جلسات و مباحثی را بر پا میکردند، دشمنی مخالفان را نسبت به امام رضا (علیهالسلام) تشدید میکردند و خلاصه شرایط بسیار سختی برای امام رضا پیش آمده بود.
ثالثاً: از سویی امام رضا(علیهالسلام) به نقل از روایات تا 40 و اندی سالگی پسری نداشتند. حتی در مورد دختر داشتن امام هم قول های مختلفی وجود دارد. نکته مهم و البته عامل اصلی که دشمنان برای کنایه به امام رضا به آن تمسک جستند فقدان فرزند پسر براى امام رضا(علیهالسلام) بود که، هم امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سوال مى برد و واقفی ها این موضوع را دستاویز قرار داده امامت حضرت رضا(علیهالسلام) را انکار مى کردند.
«ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بوده است، طى نامه اى به امام رضا(علیهالسلام) او را متهم به عقیمى کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟! امام در پاسخ نوشت: از کجا مى دانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمى گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى کند که حق را از باطل جدا مى کند.
این نوع پرسش ها گاهاً از طرف عده ای از دوستداران و طرفداران امام که معرفت و بصیرت لازم را نداشتند هم ایجاد شبهه می کرد تا جایی که غیر مستقیم و گاهی مستقیم به امام رضا در باب امامت بعد از ایشان به دلیل فقدان فرزند پسر، اظهار ناراحتی و نگرانی میکردند که امام در جواب این ها میفرمودند که خداوند به من پسری خواهد داد و امامت ادامه دارد.
تولد امام جواد (علیهالسلام) در حقیقت خاتمهای البته موقت بر سم پاشی های موجود در جامعه بود که با این رویداد یک اعتبار و قوتی به مکتب تشیع داده شد و عده ای را به سکوت وا داشت
ابو یحیاى صنعانى» مىگوید: روزى در محضر امام رضا(علیهالسلام)، فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَةً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ؛ این مولودی است که با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است.
اولاً؛ از یک سو پس از شهادت امام کاظم(علیهالسلام) گروهى که به «واقفیّه» معروف شدند، امامت حضرت رضا(علیهالسلام) را انکار کردند. آنها کسانی بودند که در جریان امامت امام کاظم (علیهالسلام) توقف کردند. بدین جهت به واقفیه و توقفکنندگان مشهور شده اند.
در حقیقت این گروه همان هفت امامیها هستند. اعتقاد آنها این بود که امام کاظم (علیهالسلام) از دنیا نرفته و به آسمان عروج کرده و منجی آخر الزمان ایشان هستند. غلوهایی در رابطه با امام کاظم داشتند و بیان میکردند که امامت بعد از امام کاظم (علیهالسلام) دیگر ادامه نداشته و امامی نخواهد آمد.
ثانیاً: حکام و حاکمان زمان امام رضا با نفاق و ریا، دسیسههایی را برای ایشان برنامهریزی میکردند. جلسات و مباحثی را بر پا میکردند، دشمنی مخالفان را نسبت به امام رضا (علیهالسلام) تشدید میکردند و خلاصه شرایط بسیار سختی برای امام رضا پیش آمده بود.
ثالثاً: از سویی امام رضا(علیهالسلام) به نقل از روایات تا 40 و اندی سالگی پسری نداشتند. حتی در مورد دختر داشتن امام هم قول های مختلفی وجود دارد. نکته مهم و البته عامل اصلی که دشمنان برای کنایه به امام رضا به آن تمسک جستند فقدان فرزند پسر براى امام رضا(علیهالسلام) بود که، هم امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سوال مى برد و واقفی ها این موضوع را دستاویز قرار داده امامت حضرت رضا(علیهالسلام) را انکار مى کردند.
«ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بوده است، طى نامه اى به امام رضا(علیهالسلام) او را متهم به عقیمى کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟! امام در پاسخ نوشت: از کجا مى دانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمى گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى کند که حق را از باطل جدا مى کند.
این نوع پرسش ها گاهاً از طرف عده ای از دوستداران و طرفداران امام که معرفت و بصیرت لازم را نداشتند هم ایجاد شبهه می کرد تا جایی که غیر مستقیم و گاهی مستقیم به امام رضا در باب امامت بعد از ایشان به دلیل فقدان فرزند پسر، اظهار ناراحتی و نگرانی میکردند که امام در جواب این ها میفرمودند که خداوند به من پسری خواهد داد و امامت ادامه دارد.
تولد امام جواد (علیهالسلام) در حقیقت خاتمهای البته موقت بر سم پاشی های موجود در جامعه بود که با این رویداد یک اعتبار و قوتی به مکتب تشیع داده شد و عده ای را به سکوت وا داشت