اسم پسر با س 🧿 [ لیست کامل اسامی جدید و شیک با معنی]

  • نویسنده موضوع اعتصامی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 97
  • برچسب‌ها
    نی نی سایت
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,793
پسندها
22,599
امتیازها
113
مدال ها
6
InShot   1709720566580

اسم پسر با س 🧿 [ لیست کامل اسامی جدید و شیک با معنی]

سانیار:حامی و پشتیبان، صاحب عزت و قدرت

سهیل: ستاره‌ای درخشان

سپنتا: مقدس و پاک

سیروان: زیبا، عربی شده ساربان، اسم پسر با س کردی

سیاوش: پسر کیکاووس، صاحب اسب نر سیاه

سامیار: محافظ آتش، ثروتمند، یاور آتش، اسم پسر با س فارسی

ساشا: محافظ و مدافع مردان

سینان: فریبنده

سدیف: نام چندتن از صحابه حضرت رسول

سام: از شخصیت‌های شاهنامه، آتش

سپهر: نام نوایی در موسیقی، آسمان، فلک، اقبال

سورنا: سردار دلیر ایرانی، سورن

سانال: نام دار، مشهور، جذاب، شهیر

سولدوز: نام قدیمی سیّاره عطارد یا تیر، ستاره آب

سارپ: قوی، سرسخت

سبحان: از نام‌های پروردگار، پاک، منزه

سینا: شبه جزیره‌ی بیابانی در شمال شرقی مصر، ابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی

ساواش: جنگ و نبرد

سامین: آتش، منسوب به سام

سجاد: لقب امام چهارم شیعیان، بسیار سجده کننده، اسم پسر با س عربی

سامان:ثروت، توانایی، صبر، آرام و قرار، سرزمین، مکان، ترتیب و روش کاری

سپهراد: شجاع و دلیر، جوانمرد لشکر

سهند:پا برجا و محکم

سایمان: خان بزرگ، محاسب، مانند سایه

سوران: نام یکی از چهار لهجه‌ی اصلی زبان کردی، نام پرنده ای خوش آواز

سمیر: قصه گو، داستان پرداز

سالار: بزرگ، حاکم، شاه، رهبر، سردار سپاه، فرمانده لشکر

سامی: منسوب به سام پسر نوح نبی (ع)، عالی، بلند مرتبه

تبلیغ

با یک پادکست کوتاه برای همیشه با ضرر خداحافظی کن!

آموزش رایگان

سام راد: متشکل از دو اسم سام و راد به معنای آتش و جوانمرد

ساسان: زاهد، پسر بهمن و نوه‌ی اسفندیار، جدّ اردشیر بابکان، کسی که از مال و منال دنیا می‌گذرد

سپند: اسپند، دانه سیاه و خوشبوبرای دفع چشم زخم

ساتیار: یار صاف و ساده

سردار: پیشوا، رهبر، فرمانده یک گروه نظامی

سروش: پیامی که از عالم غیب برسد، الهام، فرشته‌ی پیام آور، فرشته

سرفراز: با عزت، بلند مرتبه، سر افراز، سربلند

ستار: از نام های خداوند، پوشنده، آن که چیزی را پوشیده و در پرده می دارد

سایق: سوق دهنده

سارمین: محجوب و باحیا، اسم پسر با س ترکی

سوشیان: نجات دهنده، سوشیانت

سلمان: سالم و مبّرا از عیب و نقص، سنگ بزرگ

سحاب: توده بخار آب، ابر، میغ

سپیتام: هشتمین نیای زرتشت

سنباد: نام سرِدار مجوسِ ابومسلم خراسانی، سندباد

سمیع: از نام‌های خدا، شنونده، شنوا، نامی

سعد: خوشبختی، سعادت، مبارک، خجسته، خوش یمن

اسم با سین برای پسر تک و دوقلو

سدیس: نام قبیله ای، شش

سواک: رفتار نرم و آهسته

سانی:سامان یافته، قابل احترام، مقدس

ساویز: خوش خلق، نیک خو

سامر: قصه گو، افسانه سرا

سوشیانس:نجات دهنده، از موعدان دین زرتشتی

سلیمان: از پیامبران بنی اسرائیل و فرزند حضرت داوود، پر از سلامتی

سورن:از سرداران ایرانی

سعید: خوشبخت، فرخنده، همایون، مبارک، سعادتمند، نیک بخت

سوشیانت:منجی موعود در دین زرتشتی، نجات دهنده

سیامک: سیاه موی، موی سیاه

ساروین: هدیه و تحفه

سدرا: درختی در آسمان هفتم بهشت

سورین: توانا، دلیر، نیرومند، قدرتمند

سیاووش: سیاوش

سعدی: مبارکی، فرخندگی، خجستگی

سخنور: ادیب، صاحب سخن

سانان: شاه بزرگ، بزرگ ایل و قبیله

سینامهر:متشکل از دو اسم سینا و مهربه معنای سینه و صدر و محبت

سخا: بخشندگی و سخاوت

سیرین: از اصحاب حضرت محمد(ص)

ساهر: بیدار

سرایش: عمل سرودن

سیحون: رودهای معروف در شمال ایران قدیم

سنان: نابودکننده دشمن، سرنیزه

سادیار: ساتیار

سبلان: نام کوهی در آذربایجان

سیمون: فرمانبردار و مطیع

سیبویه: بوی سیب، سیب کوچک

سیپان: کوهی پر برف

سعیا: پیغمبر بشارت دهنده آمدن عیسی

سپهرداد: نام داماد شجاع داریوش

سراج: چراغ و روشنایی

اسم پسر با س هم ایرانی هم خارجی

سعدالدین: سبب سعادت دین

ساکو: یکسان و یکنواخت، کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش

سالم: تندرست، منزه، بی عیب، درست

ساعی: کوشا، کوشش کننده

سارو: پرنده‌ای سیاه رنگ سخن گو در هندوستان، طوطی

سپهرم:دلاوری تورانی در زمان کیکاووس، از شخصیتهای شاهنامه

ساوان: ساید، ساینده

سمراد: فکر، خیال، وهم

ساوالان:سبلان، روستایی در صوفیان شبستر

سیلاو: آبشار

ساغمان: دارای استقامت، مقاوم

ساغون:وسیله اندازه گیری، پیمانه

سرحان: شیر، اسد

سیبل: هدف و نشانه

سیف الدین: شمشیر دین، برنده همچون شمشیر در راه دین و آیین

سهل: مرد نیک خوی، مرد نرم خوی

سمیح: کریم، بخشنده، بلندنظر

سیاف: جنگاورِ شمشیرزن

سیترا: روشن، آشکار، نورانی

سیحان: رفتن در زمین جهت عبادت، روان شدن آب بر روی زمین

سنجر:مرغ شکاری

سینار: از شخصیتهای شاهنامه، سنباد

سخاوت: عطا، کرم، بخشش، جوانمردی

سهران: بیدار

سندباد: پسر گشتاسب پسر لهراسب

سروشان: اسم جد بایزید بسطامی

سعود: نیک‌بختی و سعادت

سارویه: اسم قدیم همدان

سهام: سهم ها، بهره ها، تیرهای کمان

سحبان: شمشیر کش

سریران:تخت پادشاهی، منسوب به سَریر

سیوان: چادر، چتر، سایبان

سرافراز: مفتخر، سربلند

سهیراد: جوانمرد راست و بلند

سیروس: نام نوعی ابر، کوروش

سرواد:سروده، سروا، سرواده

ساریا: رونده در شب

سمندر: اسب نیرومند و تندرو

سَروَر: محترم، بزرگ، مورد احترام و بزرگی نسبت به دیگران

سدید: قابل اعتماد، درستکار و مطمئن

اسم پسر با س باکلاس و بروز

سپهدار: فرمانروا، پادشاه، فرمانده سپاه، سپهسالار

سالارمهدی: متشکل از دو اسم سالار و مهدی به معنای رهبر و هدایت شده

سالک: راه رو، رونده

سپاس: ستایش و حمد

سمان: نام روز بیست و هفتم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، مخفف آسمان

ساید:سرور، مهتر

ساجد: کسی که سجده می‌کند، سجده کننده

سلام: از نام های پروردگار، درود، آرزوی خیر و تندرستی

سرود: هر نوع آواز آهنگین

سیرنگ:سیمرغ

سایراد: سایه بخشنده

سترگ: عظیم، بزرگ

سپهیار: یار گروه و سپاه

سپیتمان: سفید روی

سامیز: سامان

سپندار:فروتنی مقدس

سلامان:منظومه ای از جامی

سارنگ:نام پرنده‌ای سیاه و کوچک

سلیم:آرام و مطیع، سالم، بی عیب

سعیدرضا:متشکل از دو اسم سعید و رضا به معنای سعادتمند و خشنود

سپهرین: آسمانی

ستایان: ستایش کننده

ساییل: محترم

سارکو:کوه بلند، کوه سرد

سلطان: پادشاه و فرمانروا

سلم:از سه پسر فریدون در اوستا

سارگن: شاه عادل

سرمد: همیشگی، پایدار، پیوسته

سیف: ساحل رود، شمشیر، ساحل دریا

سمین:تنومند، چاق، فربه

ساعد:قدرت، قسمتی از دست بین مچ و آرنج، مددکار، کمک کننده

سراج الدین: چراغ آیین

ساورین: ارمغان

سهام الدین: نصیب و بهره های دین

سمران: سمرقند

سوفرا:از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری اهل شیراز

سرشار: لبریز و پر

سپهران:آسمان، فلک، سپهر

سقراط: اسم فیلسوف بزرگ یونانی، استاد افلاطون

سوریاش: خدای نور و خورشید

سیف الله: متشکل از دو اسم سیف و الله به معنای شمشیر و خدا

سادن: خدمتگزار بت خانه

سیرخ: از سرداران سپاه وشمگیر

سیناک: از بزرگان فارسی در زمان اشک هجدهم پادشاه اشکانی

سینداد: داده سیمرغ

سهراب: پسر رستم از تهمینه، صاحب آب و رنگ سرخ

سودمند: دارای سود، مفید

سروک: بزرگ و رهبر

ساهی: آسمان صاف

ساورا: امید

سایروس: سیروس یا کوروش

سپنتام: پاک و سپید

سبحات: انوار پروردگار و جلالت او

سبوح: از نام های پروردگار، بسیار پاک

سبکتکین: نیک قدم

سامع: شنونده

سایهان: خدای عدالت

سزاوار: شایسته، لایق

اسم پسر با س عربی و فارسی

سموئیل: از پیامبران بنی اسرائیل

سندل:نام نوعی درخت، نوعی سبزی

سپهرام:سبب آرام و قرار سپاه

سریتا: نخستین پزشک ایرانی در اوستا

سعدون: سعادتمند و خوشبخت

سارمان:تنومند و قوی هیکل

سوشا:موعود آخرالزمان دین زرتشت

سونار: اولین برف

سامرند:نام کوهی

سرکش: نام یکی از شخصیتهای شاهنامه

سائب: روان، شتابان

سدانت:پرده‌داری و دربانی و خدمت کعبه

سغدیان: هفتمین شاه هخامنشی

سمکو: سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک

سپنسار: از شخصیتهای شاهنامه

سوادا:مشکی سیاه

سوبار: سدّ آب

سهره: نام یکی از شخصیتهای شاهنامه

سیامند:نام کوهی

سامران: شاهانه وسربلند

سیتاک:از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی

سانک: کوچک

سایتال: عظیم و بزرگ

سباک: نام یکی از شخصیتهای شاهنامه

سپانو: زیرک و دانا

سپنتامن: نام سرداری ایرانی

ساونگ: نام پدر باونگهه در فروردین یشت

سعد/saed/

مبارک، خجسته، خوش یمن، خوشبختی، سعادت، خوش یمنی، ( اَعلام ) ) سعدابن ابوبکر: [قرن هجری] اتابک فارسی ...

پسرعربی تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
سعیدرضا/s.-rezā/

ترکیب دو اسم سعید و رضا ( سعادتمند و خشنود )، از نام های مرکب، سعید و رضا

پسرعربی مذهبی و قرآنی
ساجد/sājed/

کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) ( در قدیم ) آن که سجده می کند

پسرعربی مذهبی و قرآنی
سامر/sāmer/

افسانه سرا، قصه گو، افسانه گوینده، افسانه گویندگان

پسرعربی مذهبی و قرآنی

سیف الدین/seyfoddin/

برنده همچون شمشیر در راه دین و آیین، شمشیر دین، ( اَعلام ) ) سیف الدین ابوبکر محمّد ابن ایوب: شاه ا ...

پسرعربی مذهبی و قرآنی

سراج/serāj/

روشنایی، چراغ

پسرعربیمذهبی و قرآنیسمیع/samie/

شنونده، شنوا، نامی از نام های خدای تعالی، ( عربی )، از نام های خداوند

پسرعربیمذهبی و قرآنیسوشیانت/sušiyant/

نجات دهنده، منجی موعود در دین زرتشتی، به معنی نجات دهنده، ( در اعلام ) هر یک از موعدان دین زردشتی، ...

پسراوستایی، پهلویمذهبی و قرآنیسدیف/sadif/

نام چندتن از صحابه حضرت رسول، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابه، به فتح سین

پسرعربی، فارسیمذهبی و قرآنیسعدالدین/saedoddin/

موجب سعادت دین، ( موجب )، نیک بختی دین، ( اَعلام ) سَعدالدین وراوینی [قرن هجری] ادیب ایرانی، مترجم ...

پسرعربیمذهبی و قرآنیسهام الدین/sahāmoddin/

بهره ها و نصیبهای دین، نصیب های دین، بهره های دین

پسرعربی مذهبی و قرآنی
سعیا/saeyā/

نام پیغمبری که بشارت آمدن عیسی را داد، [به تعبیری این واژه از سعی به معنی تلاش و کوشش، الف ( اسم سا ...

پسرعربی مذهبی و قرآنی
سلام/salam/

درود، آرزوی خیر و تندرستی، از نام های پروردگار

پسرعربی تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی سامع/sāme'/

شنونده

پسرعربی مذهبی و قرآنی

سبوح/sabbuh/

بسیار پاک، از نام های پروردگار

پسرعربی مذهبی و قرآنی
سالارمهدی/s.-mahdi/

ترکیب دو اسم سالار و مهدی ( رهبر و هدایت شده )، از نام های مرکب، سالار و مهدی

پسرفارسی، عربی مذهبی و قرآنی
سموئیل/samoeil/

نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، مسموع از خدا
پسرعبری مذهبی و قرآنی

اسم پسر کردی با س

سیامند/siyamand/

نام کوهی است

پسر

کردی

سپانو/sepano/

دانا و زیرک

پسر

کردی

سامران/samran/

سربلند و شاهانه

پسر

کردی

سامرند/samrand/

نام کوهی است

پسر

کردی

ساوان/sāvān/

ساید، ساینده، ( ساوا، نوعی غله هندی، ( اَعلام ) نام روستایی در سقز و مهاباد، ( اسم فاعل از سائیدن ) ...

پسر

کردی

سم کو/semko/

نام سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک

پسر

کردی

ساهی/sahi/

آسمان صاف

پسر

کردی

سایمان/sāymān/

مانند سایه، خان بزرگ، محاسب، ( کردی ) ( مرکب از سای، مان )، ( کردی ) ( مرکب از سای + مان )، ( در تر ...

پسر، دختر

ترکی، کردی

سانان/sānān/

بزرگ ایل و قبیله، شاه بزرگ، شاه بزرگ و مهتر ایل و قبیله، بزرگ ایل

پسر

کردی

سیپان/sipān/

کوهی که در همه ی ایام برف داشته باشد، بلندی مانع باد، ( اَعلام ) نام دو کوه در کردستان

پسر

کردی

طبیعت

ساکو/sāko/

کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت، در بین کردهای ایران این اسم مرسوم است

پسر

کردی

طبیعت

سانا/sānā/

آسان و راحت، آسان، گویش محلی صنعا پایتخت یمن که قهوه آن معروف است

دختر، پسر

کردی

سانیار/sānyār/

دارای عزت و قدرت و کیفیت، حامی و پشتیبان، ( سان = کیفیت، چگونگی، قدرت، عزت، یار ( پسوند دارندگی ) ) ...

پسر

فارسی، کردی

سارو/sāru/

نام پرنده ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن گو است، طوطی، ( = ساروک ) نام پرنده ای سیاه رنگ ...

پسر

ترکی، کردی، فارسی، آشوری

پرنده

سیوان/siwān/

چتر، سایبان، چادر، sēwān )، جمع سیو به معنی سیب ها، ماه

پسر

کردی

سوران/surān/

نام پرنده ای خوش آواز، نام یکی از چهار لهجه ی اصلی زبان کردی، نام منطقه ای وسیع در کردستان، یکی از ...

پسر

کردی

پرنده

سوما/sumā/

ماه، نور ماه، ( به مجاز ) زیبا، نهر آب، نهر آب و مجرای قنات، به علاوه نهر آب و مجرای قنات، در گویش ...

دختر، پسر

کردی، گیلکی، فارسی

طبیعت، کهکشانی

سیروان/sirvān/

عربی شده ساربان، ( در کردی ) زیبا، ( اَعلام ) ( = آب سیروان ) نام رودی در غرب ایران، در استانهای کرد نشین
اسم پسر

محبوبترین اسم پسر با س / جدیدترین اسم پسر با س / شیک ترین اسم پسر با س / اسم پسر با س برای دوقلوها / اسم پسر با س عربی / اسم پسر مذهبی با س / اسم فارسی پسر با س / اسم ایرانی پسر با س / قشنگترین اسم پسر با س / اسم پسر مذهبی و قرآنی با حرف س / نام پسر اسلامی با س / لیست کامل اسم پسر با س نی نی سایت / نام های پسرونه که با حرف س شروع میشه / نام های پسرونه زیبا با حرف س / اسم پسر با سین اصیل ایرانی / پسر مذهبی و قرآنی با حرف س / نام های پسرونه زیبا با حرف س / نام های پسرونه که با حرف س شروع میشه / اسم پسر با سین اصیل ایرانی / اسم بین المللی پسر با س / اسم پسر با س جدید و شیک خارجی / اسم پسر با س جدید ۱۴۰۲ ۱۴۰۳ / اسم پسر با س کردی / فهرست کامل اسامی پسرانه با سین با ریشه و معنی / تاپ ترین اسامی پسرانه با حرف س / فهرست کامل اسم پسر که با حرف س شروع می‌شود / اسم پسر سنگین و شیک با س...
 
آخرین ویرایش:
بالا