اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبتنام
- 4/10/22
- نوشتهها
- 23,171
- پسندها
- 22,665
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
شادروان استاد حسین پژمان بختیاری ـ در آبان 1279 شمسی در محلهی حسنآباد تهران به دنیا آمد. او تنها فرزند «علیمرادخان میرپنج بختیاری» (مشروطهخواه و از خانهای ایل بختیاری) و «عالمتاج قائممقامی» (متخلص به ژاله قائممقامی، شاعر معروف و طرفدار حق رأی زنان و از نوادگان میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی) بود. پدرش در دورهی مظفرالدینشاه برای تصدی مناصب نظامی به تهران مهاجرت کرد و صاحب عنوان لشکری میرپنج (سرتیپ) شد.
هنگامی که پژمان یک سال داشت، والدین او از یکدیگر جدا شدند. مادرش خانه را ترک کرد و دیگر اجازه ندادند پسرش را ببیند. تنهایی، اثر ماندگاری بر کودکی پژمان گذاشت و در شعرهای او هم باقی ماند. پژمان در 27 سالگی مادرش را پیدا کرد و تا پایان عمر مادرش، در کنار او زندگی کرد.
پژمان دوران کودکیاش را در سرزمین ایل بختیاری گذراند و در شش سالگی وارد مکتبخانهای در شهر دشتک (چهارمحال و بختیاری) شد. 9 ساله بود که پدرش فوت کرد و تحت قیمومت علیقلیخان سردار اسعد بختیاری (رئیس ایل بختیاری) و پسر او جعفرقلیخان سردار اسعد بختیاری قرار گرفت. پژمان هرگز ارثیهٔ پدری خود را دریافت نکرد و برخلاف وصیت پدرش، او را برای تحصیل به اروپا نفرستادند.
پژمان چند سال بعد به تهران برگشت و در مدرسهٔ ابتدایی اشرف مشغول تحصیل شد. پس از آن وارد مدرسهٔ سنلویی شد و در آنجا زبان و ادبیات فرانسه را فراگرفت. او در سنلویی همکلاس نیما یوشیج، و شاگرد نظام وفا بود. پژمان پس از فارغالتحصیلی از سنلوئی به مشهد رفت و در آنجا ادبیات کلاسیک فارسی را زیر نظر ادیب نیشابوری، و زبان و ادبیات عربی را زیر نظر بدیعالزمان فروزانفر آموخت.
پژمان در سال 1304 به تهران برگشت و خدمت سربازی را آغاز کرد. چون با زبان فرانسه آشنا بود، او را پس از دورهٔ آموزشی به واحد جدید ارتباطات بیسیم فرستادند که وابسته به وزارت جنگ ایران بود و بعدها در وزارت پست و تلگراف و تلفن ادغام شد. پژمان مدتی بعد در همین واحد استخدام شد و تا زمان بازنشستگیاش در سال 1337، در همین اداره مشغول کار بود. طی سالهای 1305 - 1304، پژمان سردبیر روزنامهی فکر آزاد بود که توسط احمد بهمنیار در تهران منتشر میشد. پژمان در سال ۱۳۲۷ کتابی دربارهٔ تاریخچه و روند شکلگیری خدمات پست، تلگراف و تلفن در ایران نوشت. او همچنین نخستین شمارهٔ مجلهٔ پست ایران را با همکاری نصرالله فلسفی منتشر کرد.
پس از مرگ رهی معیری در سال 1347، پژمان به عنوان مدیر ادبی برنامهٔ گلهای رادیو ایران، جایگزین رهی معیری شد. مهارت پژمان در سرودن اشعار متناسب با موسیقی در برنامهی گلها، خیلی زود باعث شهرت او شد. او همچنین عضو شورای شعر و ترانهی رادیو ایران بود و در ثبت و ضبط و احیای ترانهها و موسیقی محلی بختیاری در رادیو ایران، نقشی کلیدی داشت. پیشینهٔ روستایی و ایلیاتی هرگز از تخیل پژمان خارج شد و در اشعار او انعکاس زیادی داشت.
همکاری پژمان با رادیو ایران که تا سال 1352 ادامه داشت و او را با بسیاری از خوانندگان و آهنگسازان برجستهٔ آن زمان از جمله علی تجویدی، پرویز یاحقی، محمود محمودی خوانساری، جواد معروفی و عبدالوهاب شهیدی آشنا کرد. پژمان در ایچاد انجمن ادبی گوهر نقش مهمی داشت و اشعار و مقالات او در مجلات ادبی مختلف مانند یغما، گوهر، ارمغان، سخن، وحید، آموزش و پرورش و نوبهار منتشر میشد.
سرانجام پژمان در سال 1353 بر اثر سرطان درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. یکی از شعرهای مشهور او بر سنگ مزارش حک شده است:
«تا رهروی عدم شد جسم شکستهی ما
آسایشی عجب یافت اندام خستهی ما»
در 28 آبان 1399، خیابان فاطمی در محدودهٔ خیابان کلاهدوز به نام پژمان بختیاری تغییر نام یافت.
هنگامی که پژمان یک سال داشت، والدین او از یکدیگر جدا شدند. مادرش خانه را ترک کرد و دیگر اجازه ندادند پسرش را ببیند. تنهایی، اثر ماندگاری بر کودکی پژمان گذاشت و در شعرهای او هم باقی ماند. پژمان در 27 سالگی مادرش را پیدا کرد و تا پایان عمر مادرش، در کنار او زندگی کرد.
پژمان دوران کودکیاش را در سرزمین ایل بختیاری گذراند و در شش سالگی وارد مکتبخانهای در شهر دشتک (چهارمحال و بختیاری) شد. 9 ساله بود که پدرش فوت کرد و تحت قیمومت علیقلیخان سردار اسعد بختیاری (رئیس ایل بختیاری) و پسر او جعفرقلیخان سردار اسعد بختیاری قرار گرفت. پژمان هرگز ارثیهٔ پدری خود را دریافت نکرد و برخلاف وصیت پدرش، او را برای تحصیل به اروپا نفرستادند.
پژمان چند سال بعد به تهران برگشت و در مدرسهٔ ابتدایی اشرف مشغول تحصیل شد. پس از آن وارد مدرسهٔ سنلویی شد و در آنجا زبان و ادبیات فرانسه را فراگرفت. او در سنلویی همکلاس نیما یوشیج، و شاگرد نظام وفا بود. پژمان پس از فارغالتحصیلی از سنلوئی به مشهد رفت و در آنجا ادبیات کلاسیک فارسی را زیر نظر ادیب نیشابوری، و زبان و ادبیات عربی را زیر نظر بدیعالزمان فروزانفر آموخت.
پژمان در سال 1304 به تهران برگشت و خدمت سربازی را آغاز کرد. چون با زبان فرانسه آشنا بود، او را پس از دورهٔ آموزشی به واحد جدید ارتباطات بیسیم فرستادند که وابسته به وزارت جنگ ایران بود و بعدها در وزارت پست و تلگراف و تلفن ادغام شد. پژمان مدتی بعد در همین واحد استخدام شد و تا زمان بازنشستگیاش در سال 1337، در همین اداره مشغول کار بود. طی سالهای 1305 - 1304، پژمان سردبیر روزنامهی فکر آزاد بود که توسط احمد بهمنیار در تهران منتشر میشد. پژمان در سال ۱۳۲۷ کتابی دربارهٔ تاریخچه و روند شکلگیری خدمات پست، تلگراف و تلفن در ایران نوشت. او همچنین نخستین شمارهٔ مجلهٔ پست ایران را با همکاری نصرالله فلسفی منتشر کرد.
پس از مرگ رهی معیری در سال 1347، پژمان به عنوان مدیر ادبی برنامهٔ گلهای رادیو ایران، جایگزین رهی معیری شد. مهارت پژمان در سرودن اشعار متناسب با موسیقی در برنامهی گلها، خیلی زود باعث شهرت او شد. او همچنین عضو شورای شعر و ترانهی رادیو ایران بود و در ثبت و ضبط و احیای ترانهها و موسیقی محلی بختیاری در رادیو ایران، نقشی کلیدی داشت. پیشینهٔ روستایی و ایلیاتی هرگز از تخیل پژمان خارج شد و در اشعار او انعکاس زیادی داشت.
همکاری پژمان با رادیو ایران که تا سال 1352 ادامه داشت و او را با بسیاری از خوانندگان و آهنگسازان برجستهٔ آن زمان از جمله علی تجویدی، پرویز یاحقی، محمود محمودی خوانساری، جواد معروفی و عبدالوهاب شهیدی آشنا کرد. پژمان در ایچاد انجمن ادبی گوهر نقش مهمی داشت و اشعار و مقالات او در مجلات ادبی مختلف مانند یغما، گوهر، ارمغان، سخن، وحید، آموزش و پرورش و نوبهار منتشر میشد.
سرانجام پژمان در سال 1353 بر اثر سرطان درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. یکی از شعرهای مشهور او بر سنگ مزارش حک شده است:
«تا رهروی عدم شد جسم شکستهی ما
آسایشی عجب یافت اندام خستهی ما»
در 28 آبان 1399، خیابان فاطمی در محدودهٔ خیابان کلاهدوز به نام پژمان بختیاری تغییر نام یافت.