شاهدخت
👸
پرنسس وطن وی
- تاریخ ثبتنام
- 5/10/22
- نوشتهها
- 7,299
- پسندها
- 10,250
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 16
ورزش چه تاثیری در اعصاب و روان دارد؟
متخصص مغز و اعصاب: دستگاه عصبی با ساختمان ویژه خود به عنوان یک هماهنگ کننده با تنظیم فعالیت های درونی بدن محیط داخلی آن را ثابت نگه می دارد و با ایجاد تفکر و فعالیت های حرکتی، موقعیت انسان را نسبت به محیط خارجی تنظیم می کند. ا عمال این دستگاه انسان را قادر می سازد تا با شرایط محیطی سازش پیدا کند یا آن شرایط را با توجه به نیازهای درونی خود تعدیل نماید.
هر رفتاری از به هم خوردن پلک گرفته تا بازی تنیس و یا حل یک مسئله ریاضی وابسته به سازمان یابی فرآیندهای متعددی در داخل بدن است. این سازمان دهی خود در اثر همیاری دستگاه عصبی مرکزی و دستگاه غدد درون ریز ممکن می گردد.
فعالیت تمام اعضای بدن تحت فرمان قسمت های مختلف مغز انجام می شود و اعصاب رشته های ارتباطی مغز با اعضای بدن هستند. اعصاب نیز به دو دسته ارادی و غیرارادی تقسیم می شوند که ورزش اعصاب ارادی را به طور مستقیم و اعصاب غیرارادی را به طور غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می دهد.
یعنی ورزش بدن را در شرایطی قرار می دهد که مغز به وسیله اعصاب غیرارادی بدن را در کنترل مشخص نیست متناسب با نیاز بدن تحریک می کند. مثلا تشدید انقباضات قلب در هنگام ورزش به وسیله مغز و اعصاب غیرارادی صورت می گیرد.
از طرفی فعالیت درست مغز هنگامی امکان پذیر است که خون بیشتری به مغز برسد که این امر در هنگام ورزش کردن مخصوصا ورزش هایی که با تفکر و تنوع موقعیت همراه هستند اتفاق می افتد. در حقیقت فعالیت سالم قلب و توانایی آن در رساندن خون لازم به مغز با فعالیت و توانایی مغز ارتباط دارد.
تأثیر ورزش بر روی اعصاب موجب تغییرات فیزیولوژیکی در اندامها و از طرفی موجب هماهنگی بین اعضاء و اعمال بدن می شود. به این معنی که در فعالیت های ورزشی اعصاب برای به حرکت درآوردن عضلات پیوسته در کار انتقال فرامین از مغز به اندامها هستند، در نتیجه این عمل سلسله تغییرات نسبتا پیچیده ای در بدن صورت می گیرد که در نهایت موجب رشد عضلات می گردد.
آمادگی انتقال در اعصاب بالا می رود و در بدن این توانایی به وجود می آید تا عضلات متعددی با انقباض و انبساط خود این عمل را انجام می دهند.
تحریک همه این عضلات و انتقال فرمان به آنها باید همزمان و به موقع صورت پذیرد. علاوه بر این هماهنگی بین اندامهای بدن در مورد بسیاری از حرکات به وسیله تمرین و به کارگیری گسترده عضلات میسر می شود که در این میان اعصاب نقش اساسی را بر عهده دارند. این هماهنگی بستگی مستقیم به توانایی عضلات و فعالیت عصبی دارد.
ورزش نه تنها به علت سوزانیدن کالری بیشتر باعث از بین رفتن چربی می گردد بلکه باعث تنظیم کار دستگاه اعصاب خودکار، غدد مترشحه داخلی و سیستم اعصاب مرکزی می شود.
عدم تحرک و فقدان فعالیت ورزشی باعث کاهش توان و ظرفیت تنفسی انسان می گردد و ظرفیت حیاتی ریه ها را کمتر می کند. به همین دلیل بهتر است با ناهنجاری ها و بیماری هایی که در اثر فقدان فعالیت مناسب بدنی و ورزشی در افراد ایجاد می گردد آشنا شویم که تعدادی از آنها عبارتند از:
1- ناهنجاری در دستگاه تنظیم کننده قلب و عروق
2- اقسام مختلف فشار خون بالا
3- احتمال بروز سختی شریان ها
4- بی کفایتی و کم توانی شریانهای عضلات قلب
5- چاقی و افزایش وزن
6- پیری زودرس
لازم به یادآوری است ما هنوز به مراحل عملی حرکت درمانی و طرز اجرای آن نرسیده ایم و قبل از ذکر آنها نیازمند به داشتن اطلاعات مختصری از حرکات، سیستم ها و ناهنجاری ها و علل بروز آنها هستیم تا با استفاده از این اطلاعات تکنیک های حرکت درمانی را با دلیل و درک صحیح بپذیریم و سپس اجرا کنیم.
از دست آوردهاي پيشرفت تکنولوژي و زندگي امروزي، ظهور و بروز انواع ناهنجاريها و اختلالات رواني ـ عاطفي، هيجانات روحي منفي، استرس، نااميدي و نگراني، احساس پوچي و سردرگمي و نداشتن زندگي شيرين و با آرامش است؛ که در نتيجه آن مردم به انواع بيماريهاي رواني همچون اضطراب، افسردگي و … مبتلا ميشوند.
در عصر حاضر، بيماري اعصاب و روان جزء مهمترين و شايعترن بيماريهاست. در سرتاسر جهان بسياري از مردم از اعصاب متشنج و در هم ريخته و سردردهاي مزمن شکايت ميکنند. مدير يکي از کلينيکهاي درماني معروف آمريکا (آقاي مايو) اعلام ميکند، بيش از نيمي از تختخوابهاي بيمارستانها را کساني اشغال کردهاند که گرفتار ناراحتي عصبي هستند.
بيماري آنان از خرابي اعصابشان نيست؛ بلکه از هيجانات دروني، محروميت، تشويش، نگراني، ترس، عدم موفقيت، يأس و نااميدي سرچشمه ميگيرد.
بسياري از مردم ميگويند، هنگامي که به طور منظم ورزش ميکنند، خواب آرامشبخشي دارند؛ و ورزشکاران تقريباً همان قدر که از مزاياي فيزيولوژيک ورزش سخن ميگويند، از فوايد رواني آن نيز صحبت به ميان ميآورند.
تقريباً همه کساني که ورزش ميکنند، اظهار ميدارند که بعد از انجام حرکات ورزشي شاداب شده و حس خوب و مطبوعي به آنان دست ميدهد؛ روحيه آنها بهتر شده و اعتماد به نفس بيشتري پيدا ميکنند و اين حس موجب افزايش کارآيي و توانايي آنها ميگردد.
امروزه، تحقيقات علمي بسياري نشان داده است، که ورزش علاوه بر اينکه ابزار ارزشمندي براي سلامتي جسماني است، رابطه نزديکي با سلامتي رواني و به ويژه پيشگيري از بروز ناهنجاريهاي رواني دارد. ورزشکاران معمولاً نسبت به افراد کمتحرک، اضطراب و افسردگي کمتري احساس ميکنند.
(هاگس، 1984) و هانس سليه ميگويد: «ورزش اعصاب را در برابر هيجان و استرس مقاوم ميکند.» در تحليلي که روي تعداد زيادي از تحقيقات که تأثير ورزش بر خصيصههاي شخصيتي و اضطراب را بررسي کرده بودند انجام گرفت، مشخص شد که ورزش در درمان افسردگيهاي مزمن و حاد تأثير متعادل کنندهاي دارد و بيشترين ميزان کاهش استرس، افرادي را شامل شد که به درمان کلينيکي نياز داشتند.
(نورث، 1990؛ موتريو استيونز1994) مطالعات ديگر، حاکي از اثرات مشابه ورزش بر حالات روحي در شرايطي خاصتر ميباشد. مثلاً مادلين تأثير حذف ورزش را روي ده داوطلب که 6 تا 7 روز در هفته روزانه 45 دقيقه ورزش ميکردند، برررسي کرد. به اين ترتيب که آنها پس از يک روز تمرين سه روز استراحت ميکردند و روز پنجم تمرين را از سر ميگرفتند.
کم کردن و حذف ورزش با عوارضي چون افزايش اختلال درخودسنجي، اضطراب، تنش، افسردگي، سردرگمي و کاهش توان افراد همراه بود. اين تأثيرات زماني که تمرين از سرگرفته ميشد، درست بر عکس بود.
ورزش، به ويژه در سنين کودکي و نوجواني مفرّ سالمي براي آزاد کردن انرژي انبار شده آنها است و اين خود بسيار لذتبخش و آرامشدهنده است. ورزش شروع ناتواني ناشي از سالخوردگي و بيماري مزمن را به تأخير انداخته و باعث افزايش اميد به زندگي فعال و نيز اميد به خود زندگي ميشود.
و بالاخره، ورزش داروي اعصاب به همه ريخته و شاديآور است، و روانشناسان اذعان دارند که ورزش در تسکين حالات روحي منفي، نسبت به رواندرماني بهتر عمل ميکند.
متخصص مغز و اعصاب: دستگاه عصبی با ساختمان ویژه خود به عنوان یک هماهنگ کننده با تنظیم فعالیت های درونی بدن محیط داخلی آن را ثابت نگه می دارد و با ایجاد تفکر و فعالیت های حرکتی، موقعیت انسان را نسبت به محیط خارجی تنظیم می کند. ا عمال این دستگاه انسان را قادر می سازد تا با شرایط محیطی سازش پیدا کند یا آن شرایط را با توجه به نیازهای درونی خود تعدیل نماید.
هر رفتاری از به هم خوردن پلک گرفته تا بازی تنیس و یا حل یک مسئله ریاضی وابسته به سازمان یابی فرآیندهای متعددی در داخل بدن است. این سازمان دهی خود در اثر همیاری دستگاه عصبی مرکزی و دستگاه غدد درون ریز ممکن می گردد.
فعالیت تمام اعضای بدن تحت فرمان قسمت های مختلف مغز انجام می شود و اعصاب رشته های ارتباطی مغز با اعضای بدن هستند. اعصاب نیز به دو دسته ارادی و غیرارادی تقسیم می شوند که ورزش اعصاب ارادی را به طور مستقیم و اعصاب غیرارادی را به طور غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می دهد.
یعنی ورزش بدن را در شرایطی قرار می دهد که مغز به وسیله اعصاب غیرارادی بدن را در کنترل مشخص نیست متناسب با نیاز بدن تحریک می کند. مثلا تشدید انقباضات قلب در هنگام ورزش به وسیله مغز و اعصاب غیرارادی صورت می گیرد.
از طرفی فعالیت درست مغز هنگامی امکان پذیر است که خون بیشتری به مغز برسد که این امر در هنگام ورزش کردن مخصوصا ورزش هایی که با تفکر و تنوع موقعیت همراه هستند اتفاق می افتد. در حقیقت فعالیت سالم قلب و توانایی آن در رساندن خون لازم به مغز با فعالیت و توانایی مغز ارتباط دارد.
تأثیر ورزش بر روی اعصاب موجب تغییرات فیزیولوژیکی در اندامها و از طرفی موجب هماهنگی بین اعضاء و اعمال بدن می شود. به این معنی که در فعالیت های ورزشی اعصاب برای به حرکت درآوردن عضلات پیوسته در کار انتقال فرامین از مغز به اندامها هستند، در نتیجه این عمل سلسله تغییرات نسبتا پیچیده ای در بدن صورت می گیرد که در نهایت موجب رشد عضلات می گردد.
آمادگی انتقال در اعصاب بالا می رود و در بدن این توانایی به وجود می آید تا عضلات متعددی با انقباض و انبساط خود این عمل را انجام می دهند.
تحریک همه این عضلات و انتقال فرمان به آنها باید همزمان و به موقع صورت پذیرد. علاوه بر این هماهنگی بین اندامهای بدن در مورد بسیاری از حرکات به وسیله تمرین و به کارگیری گسترده عضلات میسر می شود که در این میان اعصاب نقش اساسی را بر عهده دارند. این هماهنگی بستگی مستقیم به توانایی عضلات و فعالیت عصبی دارد.
ورزش نه تنها به علت سوزانیدن کالری بیشتر باعث از بین رفتن چربی می گردد بلکه باعث تنظیم کار دستگاه اعصاب خودکار، غدد مترشحه داخلی و سیستم اعصاب مرکزی می شود.
عدم تحرک و فقدان فعالیت ورزشی باعث کاهش توان و ظرفیت تنفسی انسان می گردد و ظرفیت حیاتی ریه ها را کمتر می کند. به همین دلیل بهتر است با ناهنجاری ها و بیماری هایی که در اثر فقدان فعالیت مناسب بدنی و ورزشی در افراد ایجاد می گردد آشنا شویم که تعدادی از آنها عبارتند از:
1- ناهنجاری در دستگاه تنظیم کننده قلب و عروق
2- اقسام مختلف فشار خون بالا
3- احتمال بروز سختی شریان ها
4- بی کفایتی و کم توانی شریانهای عضلات قلب
5- چاقی و افزایش وزن
6- پیری زودرس
لازم به یادآوری است ما هنوز به مراحل عملی حرکت درمانی و طرز اجرای آن نرسیده ایم و قبل از ذکر آنها نیازمند به داشتن اطلاعات مختصری از حرکات، سیستم ها و ناهنجاری ها و علل بروز آنها هستیم تا با استفاده از این اطلاعات تکنیک های حرکت درمانی را با دلیل و درک صحیح بپذیریم و سپس اجرا کنیم.
از دست آوردهاي پيشرفت تکنولوژي و زندگي امروزي، ظهور و بروز انواع ناهنجاريها و اختلالات رواني ـ عاطفي، هيجانات روحي منفي، استرس، نااميدي و نگراني، احساس پوچي و سردرگمي و نداشتن زندگي شيرين و با آرامش است؛ که در نتيجه آن مردم به انواع بيماريهاي رواني همچون اضطراب، افسردگي و … مبتلا ميشوند.
در عصر حاضر، بيماري اعصاب و روان جزء مهمترين و شايعترن بيماريهاست. در سرتاسر جهان بسياري از مردم از اعصاب متشنج و در هم ريخته و سردردهاي مزمن شکايت ميکنند. مدير يکي از کلينيکهاي درماني معروف آمريکا (آقاي مايو) اعلام ميکند، بيش از نيمي از تختخوابهاي بيمارستانها را کساني اشغال کردهاند که گرفتار ناراحتي عصبي هستند.
بيماري آنان از خرابي اعصابشان نيست؛ بلکه از هيجانات دروني، محروميت، تشويش، نگراني، ترس، عدم موفقيت، يأس و نااميدي سرچشمه ميگيرد.
بسياري از مردم ميگويند، هنگامي که به طور منظم ورزش ميکنند، خواب آرامشبخشي دارند؛ و ورزشکاران تقريباً همان قدر که از مزاياي فيزيولوژيک ورزش سخن ميگويند، از فوايد رواني آن نيز صحبت به ميان ميآورند.
تقريباً همه کساني که ورزش ميکنند، اظهار ميدارند که بعد از انجام حرکات ورزشي شاداب شده و حس خوب و مطبوعي به آنان دست ميدهد؛ روحيه آنها بهتر شده و اعتماد به نفس بيشتري پيدا ميکنند و اين حس موجب افزايش کارآيي و توانايي آنها ميگردد.
امروزه، تحقيقات علمي بسياري نشان داده است، که ورزش علاوه بر اينکه ابزار ارزشمندي براي سلامتي جسماني است، رابطه نزديکي با سلامتي رواني و به ويژه پيشگيري از بروز ناهنجاريهاي رواني دارد. ورزشکاران معمولاً نسبت به افراد کمتحرک، اضطراب و افسردگي کمتري احساس ميکنند.
(هاگس، 1984) و هانس سليه ميگويد: «ورزش اعصاب را در برابر هيجان و استرس مقاوم ميکند.» در تحليلي که روي تعداد زيادي از تحقيقات که تأثير ورزش بر خصيصههاي شخصيتي و اضطراب را بررسي کرده بودند انجام گرفت، مشخص شد که ورزش در درمان افسردگيهاي مزمن و حاد تأثير متعادل کنندهاي دارد و بيشترين ميزان کاهش استرس، افرادي را شامل شد که به درمان کلينيکي نياز داشتند.
(نورث، 1990؛ موتريو استيونز1994) مطالعات ديگر، حاکي از اثرات مشابه ورزش بر حالات روحي در شرايطي خاصتر ميباشد. مثلاً مادلين تأثير حذف ورزش را روي ده داوطلب که 6 تا 7 روز در هفته روزانه 45 دقيقه ورزش ميکردند، برررسي کرد. به اين ترتيب که آنها پس از يک روز تمرين سه روز استراحت ميکردند و روز پنجم تمرين را از سر ميگرفتند.
کم کردن و حذف ورزش با عوارضي چون افزايش اختلال درخودسنجي، اضطراب، تنش، افسردگي، سردرگمي و کاهش توان افراد همراه بود. اين تأثيرات زماني که تمرين از سرگرفته ميشد، درست بر عکس بود.
ورزش، به ويژه در سنين کودکي و نوجواني مفرّ سالمي براي آزاد کردن انرژي انبار شده آنها است و اين خود بسيار لذتبخش و آرامشدهنده است. ورزش شروع ناتواني ناشي از سالخوردگي و بيماري مزمن را به تأخير انداخته و باعث افزايش اميد به زندگي فعال و نيز اميد به خود زندگي ميشود.
و بالاخره، ورزش داروي اعصاب به همه ريخته و شاديآور است، و روانشناسان اذعان دارند که ورزش در تسکين حالات روحي منفي، نسبت به رواندرماني بهتر عمل ميکند.